فدائی
لغتنامه دهخدا
فدائی . [ ف َ ] (اِخ ) کرمانی . از معاصران آذر بیگدلی است . آذر نویسد: اسمش حاج محمد و از اهل دارالامان کرمان است . صحبتش اتفاق افتاد. طبع روانی دارد و در تاریخ گویی مسلط است . این مطلع از اوست :
یکسان بود اگر رسدم سر بر آفتاب
یا تابدم ز بی کلهی بر سر آفتاب .
یکسان بود اگر رسدم سر بر آفتاب
یا تابدم ز بی کلهی بر سر آفتاب .
(از آتشکده چ زوار ص 414).