ترجمه مقاله

فدع

لغت‌نامه دهخدا

فدع . [ ف َ دَ ] (ع اِمص ) کجی خردگاه دست و پای ، چندانکه کف دست و پا چپ رویه برگردد. || کجی است در بندها، گویی از جای خود زائل شده ، و آن اکثر در ارساغ ستور خلقی باشد. || خمیدگی میان کف پا. کجی استخوان ساق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کژی مابین ران و سم ستور. || برآمدگی پیشگاه سپل شتر. || (مص ) خمیده و مرتفع گردیدن پیش و پس کف پا. || رفتار بر پشت پا. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله