ترجمه مقاله

فراخ سر

لغت‌نامه دهخدا

فراخ سر. [ ف َ س َ ] (ص مرکب ) دهن گشاد از شیشه و مانند آن : در شیشه ای فراخ سر کنند و روز اندر آفتاب و شب اندر جای گرمی نهند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به فراخ دهن شود.
ترجمه مقاله