فراز گردیدن
لغتنامه دهخدا
فراز گردیدن . [ ف َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بسته شدن :
فراشو چو بینی در صلح باز
که ناگه در توبه گردد فراز.
رجوع به فراز شدن و فراشدن وفراز شود.
فراشو چو بینی در صلح باز
که ناگه در توبه گردد فراز.
سعدی .
رجوع به فراز شدن و فراشدن وفراز شود.