ترجمه مقاله

فرامرز

لغت‌نامه دهخدا

فرامرز. [ ف َ م َ ] (اِخ ) نام پسر رستم بن زال است . (برهان ). از: فر (پیشاوند به معنی پیش ) + آمرز؛ لغةً به معنی آمرزنده ٔ دشمن (یوستی ، نام نامه ص 90 ستون 2). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). ضبط صحیح این واژه باید به ضم میم باشد، و دو بار در اسکندرنامه با این ضبط در قافیه به کار رفته است :
چنین گفت رستم فرامرز را
که مشکن دل و بشکن البرز را.

نظامی .


صاحب انجمن آرای ناصری نویسد: «آن در اصل فرمرز بوده یعنی شکوه زمین چنانکه کیومرث یعنی بزرگ زمین و تهم مرز که طهمورث معرب آن است یعنی شجاع زمین است ».
ترجمه مقاله