ترجمه مقاله

فراهنگ

لغت‌نامه دهخدا

فراهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) فرهنگ . دهنه ٔ کاریز. (یادداشت به خط مؤلف ) :
روشن شود از طبعش سیل کرم و جود
چون آب که روشن شود از کام فراهنگ .

خواجه علی شجاعی (از تاریخ بیهق ).


در مآخذ دیگر لغت فارسی ضبط نشده است .
ترجمه مقاله