ترجمه مقاله

فراوی

لغت‌نامه دهخدا

فراوی . [ ف َ ] (اِخ ) محمدبن فضل بن احمدبن محمدبن احمد، مکنی به ابوعبداﷲ. یاقوت نویسد: شیخ شیوخ ما بود و امام و متفنن و اهل مناظره و محدث و واعظ و در میان مردم گرامی بود.و خود اهل علم را گرامی میداشت . از ابوعثمان اسماعیل بن عبدالرحمان صابونی و ابوحفص عمربن احمدبن محمدبن مسرور و ابوبکر محمدبن قاسم صفار و ابواسحاق ابراهیم بن علی شیرازی و ابوبکر احمدبن حسن بیهقی و ابوالقاسم قشیری و ابوالمعالی جوینی و گروه بسیاری دیگر حدیث کند. از وی شیخ ما مؤیدبن محمدبن علی طوسی و ابواحمد عبدالوهاب بن علی بن سکینه بالاجازه روایت کنند. اورا مجالسی است در وعظ و تذکیر که فراهم شده است . وی در شوال سال 503 هَ .ق . به نیشابور درگذشت و نزدیک مدفن محمدبن اسحاق بن حربه به خاک سپرده شد. تولد او به سال 441 یا 461 هَ .ق . بود. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله