ترجمه مقاله

فرج

لغت‌نامه دهخدا

فرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن قاسم غرناطی ، مشهور به ابن لب و مکنی به ابی سعید. رجوع به ابن لب شود.
ترجمه مقاله