ترجمه مقاله

فرج

لغت‌نامه دهخدا

فرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن زره . یکی از دانشمندان پیشین اصفهان بود و مافروخی نام وی را ضبط کرده است . رجوع به محاسن اصفهان ص 34 شود.
ترجمه مقاله