ترجمه مقاله

فرج

لغت‌نامه دهخدا

فرج . [ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن غزلون بن خالد انصاری . از فتح بن ابراهیم حدیث کند. او را خطی خوش بود. (از الحلل السندسیة ج 2 ص 21).
ترجمه مقاله