ترجمه مقاله

فرخی

لغت‌نامه دهخدا

فرخی . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) گرگانی . از شعرای آل سلجوق . (چهارمقاله ٔ عروضی چ معین ص 45). احتمال میرود مراد فخرالدین اسعد جرجانی صاحب مثنوی معروف ویس و رامین باشد و «فرخی » سهواً به جای «فخری » نوشته شده باشد. (از تعلیقات چهارمقاله به قلم محمد قزوینی ). در یک نسخه از تاریخ گزیده نیز «برخی گرگانی » آمده . امابرخی با باء بلاشک غلط است ، چنانکه از ذکر آن مابین اسماء دیگر که به ترتیب حروف معجم است واضح میشود و مقصود ناسخ لابد «فرخی » با فاء بوده است و اگرچه فرخی نیز ظاهراً غلط است به جای «فخری » ولی توارد جمیع نسخ چهارمقاله با این نسخه ٔ تاریخ گزیده ، فرخی به جای فخری ، توارد غریبی است و انسان را به شک می اندازد که شاید فی الواقع تخلص این شاعر فرخی بوده است نه فخری ،لکن این شک فقط توهم و احتمال ضعیفی است و مشهور درنزد عامه ٔ ناس و مسطور در غالب کتب تذکره و غیرها، فخر یا فخری گرگانی است . (از تعلیقات چهارمقاله حواشی معین ص 144). رجوع به فخرالدین اسعد گرگانی شود.
ترجمه مقاله