ترجمه مقاله

فردجان

لغت‌نامه دهخدا

فردجان . [ ف َ دَ ] (اِخ ) یکی از دیه های قم است . (تاریخ سیستان چ بهار حاشیه ٔ ص 35). در این ده آتشکده ای کهنه و دیرینه بوده است و در این آتشکده آتش آذرجشنسف بوده است و این آتش از جمله ٔ آتشهایی بوده که مجوس در وصف و حق آن غلو کرده اند. (از کتاب البلدان ابن الفقیه همدانی ). این آتشکده را برون ترکی که در سال 288هَ .ق . حاکم قم شده بود ویران کرد و آتش را بنشاند.(از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تألیف معین ص 225). و رجوع به ترجمه ٔ یشتها ج 2 ص 242 شود.
ترجمه مقاله