ترجمه مقاله

فردو

لغت‌نامه دهخدا

فردو. [ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم ، واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاوری کهک و 37هزارگزی جنوب راه قم به اصفهان . ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 1800 تن سکنه است . از 20 رشته قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ، بادام ، گردو، قیسی ، صیفی ، لبنیات و عسل است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، عده ای برای تأمین معاش به قم و تهران رفته برمیگردند. از صنایع دستی زنان کرباس بافی است . پنیر این ده معروف است و در تابستان از این ده برف به قم حمل میشود. راه فرعی به قم دارد. امامزاده ای به نام بوره در آنجاست .مزارع اسدآباد، ارسک ، دیاغش ، چشمه دراز، تجرتش ، کج خانه ، وردیل ، رنجبران ، وسف ، احمدآباد جزء این ده است . در تابستان از قراء اطراف برای تعلیف احشام به کوههای این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ترجمه مقاله