ترجمه مقاله

فرزة

لغت‌نامه دهخدا

فرزة. [ ف ُ زَ ] (ع اِ) یک بار. || نوبت . (منتهی الارب ). نوبت و فرصت . (اقرب الموارد). || پروای کاری . || راه در پشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فرز شود.
ترجمه مقاله