ترجمه مقاله

فرز

لغت‌نامه دهخدا

فرز. [ ف ِ ] (ع اِ) راه بر پشته .(آنندراج ) (اقرب الموارد). || نصیب جداشده برای صاحب آن . ج ، افراز، فروز. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله