ترجمه مقاله

فرستنده

لغت‌نامه دهخدا

فرستنده .[ ف ِ رِ ت َ دَ / دِ ] (نف ) آنکه میفرستد. (یادداشت به خط مؤلف ). باعث . (مهذب الاسماء). مرسل . که کسی یاچیزی را به جایی فرستد. مقابل فرستاده :
که ایدر فرستنده ٔ تو که بود
که را خواستی زین دلیران بسود.

فردوسی .


به زنهار گفتش که کام توچیست
فرستنده ٔ تو بدین جای کیست .

نظامی .


جوابی که آن کان فرهنگ سفت
فرستاده شد با فرستنده گفت .

نظامی .


رجوع به فرستاده شود.
ترجمه مقاله