ترجمه مقاله

فرشه

لغت‌نامه دهخدا

فرشه . [ ف ُ ش َ / ش ِ ] (اِ) فرش . شیر حیوانات نوزاییده که فله نیز گویند. (انجمن آرا). فرش و آغوز و فله و شیر نوزائیده . (ناظم الاطباء). شیری است که با زرده ٔ تخم مرغ به آتش نرم بجوشانند تا غلیظ و شبیه به آغوز شود و در افعال مثل لباست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).آغوز. فله . ماک . زهک . (یادداشت به خط مؤلف ). فرش است که آغوز و فله باشد. (برهان ). رجوع به لبا شود.
ترجمه مقاله