ترجمه مقاله

فرغ

لغت‌نامه دهخدا

فرغ . [ ف َ ] (ع اِ) جای برآمدن آب از دلو از مابین دسته ٔ آن . (منتهی الارب ). مخرج الماء من الدلو بین العرافی . (اقرب الموارد). || خنور با دوشاب . (منتهی الارب ). ظرفی که در آن شیره باشد. || زمین خشک بی گیاه . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله