فرمان خواستنلغتنامه دهخدافرمان خواستن . [ ف َ خوا / خات َ ] (مص مرکب ) اجازه خواستن . استجازه : که بهر دیدن بیت المقدس مرا فرمان بخواه از شاه دنیا.خاقانی .