ترجمه مقاله

فرمان پذیرفتن

لغت‌نامه دهخدا

فرمان پذیرفتن . [ ف َ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) فرمان بردن . فرمان برداری کردن . اطاعت امر دیگری نمودن :
چنین داد پاسخ سخنگوی پیر
که فرمان دهم من تو فرمان پذیر.

نظامی .


تا کنون فرمان پذیرفتن ز شاه
بعد از آن فرمان رساندن بر سپاه .

مولوی .


رجوع به فرمان شود.
ترجمه مقاله