ترجمه مقاله

فرموش شدن

لغت‌نامه دهخدا

فرموش شدن . [ ف َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از یاد رفتن . فراموش شدن :
با لذت طعنه ٔ تو دل را
فرموش شد آرزوی مرهم .

خاقانی .


رجوع به فرموش و فرمش شود.
ترجمه مقاله