ترجمه مقاله

فرودی

لغت‌نامه دهخدا

فرودی . [ ف ُ ] (حامص ) سراشیب بودن . سرازیری : و به یک سو از آن میل نکند سراشیب از بهر فرودی . (التفهیم ).
- فرودی مایه .رجوع به مدخل فرودی مایه شود.
ترجمه مقاله