ترجمه مقاله

فرورق

لغت‌نامه دهخدا

فرورق . [ ف َ رو رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خوی . این دهستان در قسمت باختری بخش واقع و از شمال به دهستان سُکمن آباد، از جنوب به رهال ، از خاور به ولدیان و اواوغلی و از باختر به الند محدود است . موقعیت آن : در قسمت خاوری جلگه ، معتدل و مابقی کوهستانی و سردسیر است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. رودخانه ٔ مهم این دهستان رود الند است که از کوههای مرزی جاندره و قزل چای و یارپاخلی سرچشمه گرفته ، پس از ملحق شدن به همدیگر تشکیل یک رودخانه ٔ مهم می دهند که به رودخانه ٔ الند معروف میگردد و بعد ازمشروب نمودن مزارع فاضل ، آب آن به محله ٔ خوی میریزد. غیر از این رودخانه ، چشمه سارها و قنوات شیرین و گوارا در این منطقه وجود دارد و جزئی زراعت دیمی نیز دارند که بوسیله ٔ آب برف و باران آبیاری میشود. دهستان فرورق از 24 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن متجاوز از 12000 تن و قراء مهم آن فرورق (مرکز دهستان ) دار، سپیریونش ، بداوار، زیوه ، پسک پائین ، خانقاه ، تپه باش ، فریس و فیگج میباشد. محصولاتش غله ، حبوبات ، توتون ، زردآلو، کرچک و صادرات آنجا غله ، توتون ، کرچک ، کدو، حبوبات ، زردآلو و محصول دیمی است . راه مهم دهستان عبارت از راه نیمه شوسه ٔ خوی به سیه چشمه و اکثر راهها ارابه رو و مالرو است . راه نیمه شوسه ٔ مزبور نیز در سالهائی که زمستان بارندگی زیاد میشود مسدود میگردد و نام این دهستان بنام مرکز دهستان (فرورق ) معروف گردیده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ترجمه مقاله