ترجمه مقاله

فروشنده

لغت‌نامه دهخدا

فروشنده . [ ف ُ ش َ دَ / دِ ] (نف ) بایع. کسی که چیزی را فروخته یا میفروشد. (ناظم الاطباء). بایع. مقابل خریدار. (یادداشت بخط مؤلف ) :
نبینید کایدر فروشنده ام ؟
ز بهر خور خویش کوشنده ام ؟

فردوسی .


فروشنده ام هم خریدار جوی
فزاید مرا نزد کس آبروی .

فردوسی .


فروشنده ام هم خریدار نیز
فروشم ، بخرم ز هر گونه چیز.

فردوسی .


فروشنده ٔ گوهر آمد پدید
متاع ازفروشنده باید خرید.

نظامی .


رجوع به فروش شود.
ترجمه مقاله