فروغمندیلغتنامه دهخدافروغمندی . [ ف ُ م َ ] (حامص مرکب ) درخشانی . نورانی بودن : پیشانیش از فروغمندی صبح دو جهان بسربلندی .شیخ ابوالفیض فیضی (از آنندراج ).