ترجمه مقاله

فروغی بسطامی

لغت‌نامه دهخدا

فروغی بسطامی . [ ف ُ ی ِب َ ] (اِخ ) میرزا عباس فرزند موسی برادر بزرگتر دوست علیخان خزانه دار محمدشاه بوده و پس از استعفای پدرش و مسافرت او به عتبات فروغی در سال 1213 هَ . ق . در آنجا متولد شد. پس از چندی خانواده اش به مازندران آمدند و در ساری ساکن شدند. فروغی پس از مدتی بتهران آمد. مدتی هم در کرمان در خدمت شجاع السلطنه حسنعلی میرزا بود و در همان ایام بدرخواست شجاع السلطنه ، تخلص خود را بنام فرزند او فروغ الدوله ، فروغی نهاد. پیش از آن فروغی خود را در شعر «مسکین » مینامید. (از مجمع الفصحاء هدایت ج 2 ص 394). فروغی شاعر معاصر سه پادشاه شمرده می شود. بدین معنی که از زمان فتحعلیشاه به شاعری شهرت یافته و پس از وی روزگار محمدشاه و ناصرالدین شاه را نیز درک کرده است . (از ریحانةالادب ج 3 ص 213). درگذشت این شاعر در سال 1274 هَ . ق . برابر با 1858 م . اتفاق افتاد و گویند در حدود بیست هزار بیت شعر داشته است . اما آنچه برجاست و در زمان خود او بضمیمه ٔ دیوان قاآنی چاپ شده ، در حدود پنج هزار بیت است . (از تاریخ ادبیات معاصر تألیف رشیدیاسمی ص 238). فروغی از شعرای صوفی منش ایران است و در غزل عارفانه لطافت و شیرینی و در عین حال رسایی و سادگی الفاظ رابهم آمیخته است و این چند بیت نمونه ای از آن است :
کی رفته ای زدل که تمنا کنم ترا
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم ترا
غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای که هویدا کنم ترا
با صدهزار جلوه برون آمدی که من
با صدهزار دیده تماشا کنم ترا
چشمم بصد مجاهده آیینه ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم ترا
بالای خود در آینه ٔ چشم من ببین
تا با خبر ز عالم بالا کنم ترا...
انتساب او به شهر بسطام بدین مناسبت است که در اوان جوانی در زمان فتحعلی شاه مدتی در آن شهر اقامت داشته است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 213).
ترجمه مقاله