ترجمه مقاله

فروغی

لغت‌نامه دهخدا

فروغی . [ ف ُ ] (اِخ ) مولانا... از قزوین است . مرد عجیبی است و اجتماع نقیضین عقل و جهل از سخنش پیداست و عجب تر آنکه در عقل و فهم کسی را مساوی و حتی ده یک خودنمیداند. به هندوستان سفری کرده و مبلغی وجه معاش از آنجا با خود آورده و اکنون (یعنی زمان شاه عباس صفوی ) در قزوین دکان جواهرفروشی دارد. اغلب غلامان خود را پشت سر می اندازد و خواجه وار راه میرود. او راست :
بیرون خرام مست و برافکن نقاب را
سرگرم لطف ساز شهید عتاب را
پیشم چو لب بحرف گشودی حیا مکن
دستور ده ز بزم خود امشب حجاب را
خو با فراق کرده ندارد مذاق وصل
راحت الم بود دل پراضطراب را...

(از مجمع الخواص صادقی کتابدار ص 284).


این شاعر با توجه به همزمانی او با مؤلف مجمع الخواص از شعرای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است .
ترجمه مقاله