ترجمه مقاله

فریک

لغت‌نامه دهخدا

فریک . [ ف َ ] (ع اِ) دانه ٔ مالیده . (منتهی الارب ).المفروک المنقی من الحب . (اقرب الموارد). || طعامی است که گندم نارسیده را مالیده بروغن و جزآن ترتیب داده . (منتهی الارب ). طعامی که از دانه ٔ خرد کرده با روغن و جز آن سازند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله