ترجمه مقاله

فری

لغت‌نامه دهخدا

فری . [ ف َرْی ْ ] (ع مص ) شکافتن چیزی را بصلاح باشد یا بفساد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دروغ بربافتن . (منتهی الارب ). اختلاق کذب . (از اقرب الموارد). || بریدن موزه و توشه دان و مانند آن را جهت اصلاح و ساختن آنرا. (منتهی الارب ). || سیردر زمین . (از اقرب الموارد). || سرگشته گردیدن . || مدهوش گشتن . || بشگفت آمدن به کار خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله