ترجمه مقاله

فسانیده

لغت‌نامه دهخدا

فسانیده . [ ف َ دَ / دِ ] (ن مف ) افسون خوانده و رام کرده . (برهان ). در این معنی مصحف فساییده است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || راست نموده و مالیده . (برهان ).اسم مفعول از فسانیدن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ترجمه مقاله