ترجمه مقاله

فسون ساز

لغت‌نامه دهخدا

فسون ساز. [ ف ُ ] (نف مرکب ) فسون خوان . آنکه نیرنگ سازد. فسونگر. افسونگر :
برآمد ناگه آن مرغ فسون ساز
به آیین مغان بنمود پرواز.

نظامی .


فسون سازان که از مه مهره سازند
به چشم افسای همت حقه بازند.

نظامی .


ترجمه مقاله