ترجمه مقاله

فشم

لغت‌نامه دهخدا

فشم . [ ف َ ش َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان رودبار قصران بخش افجه ٔ شهرستان تهران ، دارای 1497 تن سکنه . آب مشروب آن از جاجرود و محصول عمده ٔ آن غله ، بنشن ، ارزن ، و میوه و قلمستان است . در تابستان در حدود 40 خانوار برای هواخوری در این ده ساکن میشوند. از معادن اطراف فشم زغال سنگ استخراج میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
ترجمه مقاله