ترجمه مقاله

فعومة

لغت‌نامه دهخدا

فعومة. [ ف ُ م َ ] (ع مص ) آکنده شدن بازو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پر گردیدن ظرف . || هموارو معتدل و تمام خلقت گشتن زن و بزرگ شدن ساق او. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فعمة شود. || پر و فربه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله