ترجمه مقاله

فقرا

لغت‌نامه دهخدا

فقرا. [ ف ُ ق َ ](ع ص ، اِ) فقراء. مردم مسکین و بی چیز. (یادداشت مؤلف ) : در انبارهای غله باز کردند و غلتها بریختند و بر فقرا و مساکین صرف کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). فقرا و تنگدستان را مراعات کن . (مجالس سعدی ). فقرا را به بی سروپایی معیوب گردانند. (گلستان ).
ترجمه مقاله