ترجمه مقاله

فقم

لغت‌نامه دهخدا

فقم . [ ف َ ] (ع مص ) سر بینی کسی گرفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گائیدن زن را. (منتهی الارب ). || دشوار و سترگ گشتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خوردن چندانکه ناگوار گردد. || پری و پر شدن . (منتهی الارب ). پر شدن ظرف . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله