ترجمه مقاله

فقیرة

لغت‌نامه دهخدا

فقیرة. [ ف َ رَ ] (ع ص ، اِ) فقیره . مؤنث فقیر. ج ، فقائر. (منتهی الارب ). ج ، فقیرات ، فقائر، فقراء. (اقرب الموارد) : فقیره ٔ درویشی حامله بود. (گلستان چ یوسفی ص 158). رجوع به فقیر شود.
ترجمه مقاله