ترجمه مقاله

فقیع

لغت‌نامه دهخدا

فقیع. [ ف َ ] (ع ص ) سرخ . || پلید. (منتهی الارب ). || مرد سرخ فام . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جنسی از کبوتر سپید. (از اقرب الموارد). رجوع به فِقّیع شود.
ترجمه مقاله