فلاذه
لغتنامه دهخدا
فلاذه . [ ف َ ذَ / ذِ ] (ص ) فحش کار. (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ) :
هر آن کریم که فرزند او فلاذه بود
شگفت باشد و آن از گناه ماده بود .
رجوع به فلاده شود.
هر آن کریم که فرزند او فلاذه بود
شگفت باشد و آن از گناه ماده بود .
رودکی .
رجوع به فلاده شود.