ترجمه مقاله

فلاط

لغت‌نامه دهخدا

فلاط. [ ف ِ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (مص ) ناگاه گرفتن . || گفتن مرد کلام نیکو. (منتهی الارب ). و این لغتی است بنی هذیل را که گویند: تکلم فلان فلاطاً فاحسن ؛ یعنی ناگاه و بدیهةً به کلام نیکو پرداخت . || ترک . واگذاشتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله