ترجمه مقاله

فلنجه

لغت‌نامه دهخدا

فلنجه . [ ف َ ل َ ج َ / ج ِ ] (اِ) افلنجه ، و آن تخمی باشد مانند خردل لیکن بسیار سرخ است . نیکوترین وی آن بود که چون در دست بمالند بوی سیب کند. و در عطریات به کار برند. (برهان ). یکی از گونه های کبابه است که دانه اش سرخ رنگ و معطر میباشد. دانه های آن را به نامهای حب المیسم ، حب المنشم ، حب المنسم و حب المیشم خوانند. || سرخدار. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله