فلنجیدنلغتنامه دهخدافلنجیدن . [ ف َ ل َ دَ ] (مص ) جمع کردن و اندوختن . (برهان ). اندوختن . گرد آوردن . (فرهنگ فارسی معین ) : این ترازو که آنچه برسنجدجز همه سود خویش نَفْلنجد.مختاری .