ترجمه مقاله

فلو

لغت‌نامه دهخدا

فلو. [ ف َل ْوْ ] (ع مص ) باز کردن کودک را از شیر، یا جدا نمودن آن را و دور داشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). از شیر باز کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || زدن کسی را به شمشیر یابر سر کسی زدن شمشیر را. (منتهی الارب ). زدن کسی را به شمشیر. (اقرب الموارد). شمشیر بر سر زدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سفر کردن . || عاقل گردیدن بعدِ نادانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || پروردن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله