ترجمه مقاله

فلک الدین

لغت‌نامه دهخدا

فلک الدین . [ ف َ ل َ کُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم سامانی . تولد او به ماوراءالنهر بوداما در زمین عراق نشوونما یافت . این غزل از اوست :
زلف را در بند و تاب افکنده ای
نرگسان در دست خواب افکنده ای
زآن دو جادوی کمان کش روزو شب
بیدلان را در عذاب افکنده ای
هندوان همسایه اند، از بیم دزد
قفل بر یاقوت ناب افکنده ای .
هم او راست :
زهی سودای تو سرها گرفته
زهی عشق تو جان در پا گرفته
به دام زلف در دریای خوبی
هزاران ماهی دلها گرفته
تو با یاران ره صحرا گزیده
مرا در کنج غم سودا گرفته
زهی زهر فراقت را کشیده
تو جام باده ٔ صهبا گرفته ...
(از لباب الالباب چ نفیسی ص 534 و 535).
وی از شعرای دوره ٔ سلجوقی است .
ترجمه مقاله