ترجمه مقاله

فنواء

لغت‌نامه دهخدا

فنواء. [ ف َن ْ ] (ع ص ) امراءةفنواء؛ زن بسیار و انبوه موی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شجرة فنواء؛ درخت بسیارشاخ فراخ سایه . (منتهی الارب ). فَنّاء است و نون دوم به واو بدل شده است . (از اقرب الموارد). رجوع به فنن شود.
ترجمه مقاله