ترجمه مقاله

فهیم

لغت‌نامه دهخدا

فهیم . [ ف َ ] (ع ص ) نیک دریابنده . دراک . تیزفهم . زودفهم . (یادداشت مؤلف ). بافهم . دانا. (فرهنگ فارسی معین ) :
به زمانی نکت و علم و ادب یاد کنی
وین ندیده ست در این عصر کس از هیچ فهیم .

فرخی .


ستمگران را چون جایگه چنین باشد
ستمگری نکند مردم لبیب و فهیم .

سوزنی .


ترجمه مقاله