ترجمه مقاله

فودنج

لغت‌نامه دهخدا

فودنج . [ ن َ ] (معرب ، اِ) پودینه . پونه . وتنج . حبق . پودنه . غاغ . (یادداشت مؤلف ). بری و بستانی و نهری و جبلی باشد، و مراد از مطلق آن بری است . (حکیم مؤمن ). رجوع به پونه و فوتنج شود.
ترجمه مقاله