ترجمه مقاله

فؤاد

لغت‌نامه دهخدا

فؤاد. [ ف ُ آ ] (ع اِ) بصورت فَواد با واو نیز ضبط شده است . دل را گویند بسبب تحرک آن ، زیرا فأد در اصل بمعنی حرکت است ، و گروهی آن را به عقل تعبیر کرده اند. ج ، افئدة. (اقرب الموارد). دل . (منتهی الارب ) :
گشت بیهوش و بر او اندرفتاد
تا سه روز از جسم او کم شد فؤاد.

مولوی .


|| آنچه به گلو سرخ آویخته باشد از جگر، شش و دل . ج ، افئدة. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله