ترجمه مقاله

فکاک

لغت‌نامه دهخدا

فکاک . [ ف ِ / ف َ ] (ع مص ) رها کردن بندی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رهن بازستدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). رجوع به فک وفکوک شود. || شکستن مهر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || (اِ) فکاک الرهن ؛ آنچه گرو را به وی بیرون آرند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله