ترجمه مقاله

فکری

لغت‌نامه دهخدا

فکری . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به فکر. || مربوط به فکر. متعلق به اندیشه . (فرهنگ فارسی معین ) : هیچ همی نماید ترا که نامی و حسی و فکری هر یک نفسی است جدا؟ (مصنفات باباافضل ). || متفکر. اندیشه مند. (فرهنگ فارسی معین ). گرفته و غمگین : حالت هر روز را نداری ، فکری و پژمرده هستی . (امیر ارسلان محجوب ص 106).
ترجمه مقاله