ترجمه مقاله

فگنده سر

لغت‌نامه دهخدا

فگنده سر. [ ف َ / ف ِ گ َ دَ / دِ س َ ] (ص مرکب ) فکنده سر.کنایه از مراقبه کردن باشد. (از برهان ). بدین ترکیب صفت است و معنی مصدری برای آن درست نیست . در حال مراقبه . || کنایه از خجل و منفعل و شرمنده نیز هست . (برهان ). سرافگنده . رجوع به سرافگنده شود.
ترجمه مقاله